بیوگرافی رضا عطاران؛ بازیگر و کارگردان خوش ذوق سینما و تلویزیون
به گزارش تیم علمی، بیوگرافی رضا عطاران؛ رضا عطاران در 20 اردیبهشت 1347 در یکی از محله های مشهد بنام خیابان ضد به جهان آمد.اصلیت عطاران به شهر کاخک گناباد خراسان رضوی برمی شود.
سرویس چهره ها - رضا عطاران مادرش را در کودکی در زلزله کاخک از دست داد. او دیپلم خود را در رشته اقتصاد در مشهد گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته طراحی صنعتی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تهران رفت. با وجود علاقه به رشته تحصیلی اش، به بازیگری، فیلمنامه نویسی و کارگردانی روی آورد.
- از 16 سالگی به تئاتر روی آورده است.
- مدرک تحصیلی اش لیسانس می باشد.
- دو خواهر عظیمتر از خودش دارد.
- سال 59 وارد حیطه تئاتر شده و از دکتر قطب الدین صادقی، مطالب زیادی آموخته است.
- او به موسیقی و خوانندگی هم علاقه زیادی دارد.
- گاهی مجسمه سازی می نماید، نقاش و مهارت زیادی هم در خطاطی دارد.
- عاشق فوتبال است و در بین فوتبالیست ها با مهرداد میناوند رفاقت دیرینه ای دارد.
- از بازیگرانی چون شریفی نیا، پرویز پرستویی، رضا کیانیان، خسرو شکیبایی و گوهر خیراندیش خوشش می آید.
بیوگرافی رضا عطاران در یک نگاه
کارهای اجرا شده توسط رضا عطاران
- اولین کار تلویزیونی خود را در سال 1369 با بازی در مجموعه بیداران به کارگردانی اصغر عبدالهی آغاز کرد.
- در سال 1378 به همراه مجید صالحی و یوسف تیموری در گروه کودک و نوجوان شبکه یک تلویزیون، مجموعه مجید دلبندم که با اقبال خوبی روبرو شد را با عنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر عرضه کرد.
- در سال 1379 مجموعه قطار ابدی را عرضه کرد و از سال 1376 تا 1382 مجموعه های سیب خنده، خبرنگاران ها، کوچه اقاقیا را ماهرانه جلوی دوربین برد.
- در سال 1383 وارد عرصه فراوری سریال های مناسبتی ماه رمضان شد و سریال خانه به دوش را ساخت.
- دیگر ساخته رضا عطاران سریالی به نام ترش و شیرین بود که در نوروز 1386 از شبکه سوم تلویزیون ایران پخش شد. او همچنین در ماه رمضان سال 87 مجموعه تلویزیونی بزنگاه را کارگردانی کرد و هواداران زیادی جذب نمود.
- رضا عطاران در سال 1390 توانست اولین فیلم سینمایی خود را با نام خوابم می آد کارگردانی کند.
- در آخرین تجربه بازیگری اش مقابل دوربین فیلم من سالوادورنیستم منوچهر هادی رفته و نقش یک ایرانی را در برزیل بازی نموده که کارش ذبح اسلامی برای رستوران ها می باشد. او توسط دختری برزیلی با شخصی به نام سالوادور اشتباه گرفته می گردد و این آغاز ماجراست.
بعضی از فیلم های تلویزیونی رضا عطاران
- زیر آسمان شهر
- متهم گریخت
- سرزمین سبز
- جهانی شیرین
- نقطه سرخط
- موج و صخره
- حرف تو حرف
- دریایی ها
بعضی از آثار سینمایی رضا عطاران
- هوو
- تیغ زن
- قرنطینه
- خروس جنگی
- توفیق اجباری
- تسویه حساب
- هفت و پنج دقیقه
- آقای هفت رنگ
- نیش زنبور
- بعد از ظهر سگی سگی
- ورود آقایان ممنوع
- اخلاقتو خوب کن
- اسب حیوان نجیبی است
- خوابم می آد
- بی خود و بی جهت
- چه خوبه که برگشتی
- دهلیز
- رد کارپت
- طبقه حساس
- کلاشینکف
- آینه شمعدون
- کلاهی برای باران
- کلاه قرمزی و سروناز
- کلید ازدواج
- هرچی خدا بخواد
- از ما بهترون
رضا عطاران را شاید بتوان پرپیشنهادترین بازیگر سینمای ایران در این روزها دانست، بازیگری که قریب به اتفاق فیلم هایش با استقبال مخاطبان همراه می باشد. او همچنین کارگردانی است که آثار تلویزیونی اش با گذشت سالها از ساخت آنها، همچنان در حال بازپخش است و مخاطبان زیادی دارد.
جوایز و افتخارات رضا عطاران
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش نگاه نو در سی امین جشنواره فیلم فجر - خوابم می آد
- تندیس نقش اول مرد در پانزدهمین دوره جشن خانه سینما - اسب حیوان نجیبی است.
- تندیس لبخند زرین بهترین بازیگر مرد کمدی در دومین دوره جشن لبخند آفتاب - اسب حیوان نجیبی است و ورودآقایان ممنوع
ازدواج رضا عطاران
عطاران سال 1373 در 26 سالگی ازدواج کرد. فریده فرامرزی همسر اوست که ابتدا کار تئاتر انجام می داد. رضا عطاران و فریده فرامرزی زوج خوشبخت و البته هنرمندی هستند که از سال 73 تصمیم گرفتند زیر یک سقف با هم به زندگی ادامه دهند. همسر عطاران فریده فرامرزی نام دارد که برای بازی در فیلم جایگاه خالی سامان استرکی نامزد دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل زن جشنواره فجر شده است.
خصوصیات اخلاقی عطاران از زبان همسرش
گاهی اوقات مجسمه سازی می نماید و نقاشی و خطاطی ماهرانه ای دارد. علاقه عجیبی به فوتبال دارد و تیم فوتبال هنرمندان را پایه گذاری کرد. غرور در زندگی اش جایی ندارد و بسیار شوخ، با شخصیتی جالب است. علاقه خاصی به زندگی اش دارد و در خصوص خوشبختی می گوید: هرچه قدر که در زندگی پیش می روم احساس می کنم هر اندازه ازخودگذشتگی بیشتر باشد، تا بتوانی مسایلی را که به نظرت چیزهای خوبی نیست، تحمل کنی، هم خودت از زندگی بیشتر لذت می بری و هم اطرافیان و خانواده ات از زندگی در کنار تو خرسند و راضی اند. پول چیز خوبی است اما به خوشبختی ربطی ندارد و به تنهایی نمی تواند ضامن خوشبختی خانواده باشد.
گفتگوی کوتاهی با رضا عطاران
بچه خیلی دوست دارم اما...
من بچه خیلی دوست دارم و وقتی بچه های مردم را می بینم حسودی ام می گردد که اینقدر دوست داشتنی، باحال و زیباترین موجودات روی زمین هستند.
قبل از ازدواج بر فرزنددار نشدن توافق کردیم
ابتدا هم با همسرم هم عقیده بودیم و از قبل از ازدواج هم به صورت جدی برفرزنددار نشدن توافق کردیم.
تنبلم و کم می نویسم
سناریوی اغلب سریال هایی که تا امروز ساخته ام را خودم نوشته ام، در ساعت خوش هم کار اصلی ام نویسندگی بود تا بازیگری، اما چون در کل آدم تنبلی هستم، دوست ندارم زیاد وارد حیطه نویسندگی شوم.
فیلمم و خاطرات دوران کودکی ام
بخش زیادی از دوران کودکی ام را در خوابم می آد به تصویر کشیده ام؛ مثل همان صحنه ای که سرهنگی در کوچه مان زندگی می نماید و چون از نظر اقتصادی شرایط خوبی دارد، توانسته در آن موقع تلویزیون بخرد و هفته ای یک بار که کارتون یا برنامه های جالب از تلویزیون پخش می گردد، اجازه می دهد اهل محل به خانه اش بیایند و تلویزیون ببینند. البته خاطراتی از این دست خیلی زیاد دارم اما باید از آن هایی استفاده می کردم که به ماجرای داستانمان می خورد و قصه را پیش می برد. چون داستان ما، درباره ترس رضا (کاراک تر اصلی فیلم)، به خاطر سارقی ای که باید انجام بدهد و این مسائل بود بنابراین باید توسط عناصری که در کار وجود داشت داستان را پیش می بردیم، به همین دلیل نمی توانستم بسیاری از خاطرات دوران کودکی ام را در این فیلم به کار ببرم. بیشتر سعی کردم آن بخش هایی که به داستانمان نزدیک است را به کار ببرم.
در هر وضعی باشم، راضی ام
بیشترین خصوصیات مشترک بین من و کاراکترهایی که تا امروز بازی نموده ام، به کاراکترم در فیلم هوو مربوط می گردد که احساس می کردم بیشترین درصد نزدیکی با روحیات و شخصیت واقعی خودم را دارد؛ البته منظورم این نیست که کارهایی که آن کاراک تر می کرد را من هم انجام می دهم! بلکه حال و هوایی که آن آدم داشت مثل راحت بودن، مهم نبودن مال و منال جهان آنقدر که دوست ندارد هیچ چیز در میان باشد و حتی از اینکه پول به دستش بخورد بدش می آید، اینکه دوست دارد در حال زندگی کند و از هر اتفاقی که می افتد حتی اگر بد ترین هم باشد، لذت ببرد و... همواره یک مثال دارم که با تکرارش در ذهنم، سعی می کنم خودم را از شرایط موجود راضی نگه دارم.
خوش به حال اکبر عبدی
چرا باید دروغ بگویم؟ واقعا آن موقعی که اکبر عبدی در فیلم هایی مانند ای ایران، آدم برفی، سارق عروسک ها، دلشدگان، هنرپیشه، مادر و... بازی می کرد، هرگز تصور نمی کردم روزی قرار است در فیلمی بازی کند که خودم کارگردانش هستم! واقعا خوش به حال اکبر عبدی که در بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران، آن هم در کنار عظیم ترین کارگردانان بازی نموده است.
آن هایی که سیمرغ گرفتند و فراموش شدند
آدمی نیستم که بخواهم برای زندگی ام برنامه ریزی کنم چون زندگی کردن و خوش گذراندن در حال را به هر چیزی ترجیح می دهم، برای همین خودم هم نمی توانم حدس بزنم در کاری مثل توفیق اجباری بازی خواهم کرد یا قرار است فیلمی بسازم که به واسطه اش 2 ماه با عواملمان فقط خوش بگذرانیم! با همه این تفاسیر، این در ذهنم هست که فرایند خوب امروزم را برای سال بعد هم نگه دارم تا اتفاقاهای بهتری برایم بیفتد. بله، سیمرغ یا جوایزی از این دست باعث دردسر خیلی از بازیگر ها شده، نمی توانم نام کسی را ببرم چون شاید باعث دلخوری این بازیگر گردد اما طیف بسیار زیادی از بازیگرانمان بوده اند که بعد از دریافت سیمرغ و وسواس های بیش از حدی که در انتخاب کار ها برای خودشان اعمال نموده اند، خیلی وقت از خاطر همه فراموش شده اند! بسیاری از این آدم ها چون ابتدای راه شان بوده و با کار خوب آغاز نموده اند و خواسته اند با واسواس خاصی جلو بفرایند، ترمزشان کشیده شده و برای همواره از دور خارج شده اند!
خودم هم می دانم دیگر آن رضای سابق نیستم
الان که نگاه می کنم، به نظرم وقتی جوان تر بودم، مثلا در دوران دانشجویی، خیلی انسان بهتری بودم! حتی خوابم می اد هم فیلمی بود در ستایش درستکاری که شخصیتی به نام رضا تا به حال در زندگی اش خلاف ننموده و چون درستکار است، باید آخر فیلم بمیرد! بعید است در یک فیلم کمدی ببینیم شخصیت اصلی اش بمیرد! این نفکرات، نتیجه اتفاق ها و شرایطی است که در زندگی ام با آن روبه رو شده ام، خودم هم می دانم آن رضای قدیم نیستم! معلوم است که دوست داشتم همان شکلی بودم. اصلا انگار انسان از وقتی متولد می گردد، هر چه جلو تر می رود خصوصیات خویش از او کم می شوند! زندگی مانند جاده ای می ماند که ابتدایش انسان بار خوب و ارزشمندی با خود به همراه دارد اما طی راستا مجبور می گردد بارش را مدام این ور و آنور جاده خرج کند و زمین بگذارد. راستگویی، درستکاری، سالم بودن، اخلاقیات و... از آن خصوصیتا مهمی هستند که حین راه از انسان کم می شوند.