مردم معمولی، قسمت شانزدهم؛ خواستگار دختر فمنیست! - تیم علمی

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

خسرو، پریا را به خانواده اش معرفی می کند و رومینا سعی می کند بین پریا و خانواده خسرو مشکلاتی درست کند؛ اما...

پریا جاجرود پسند با حضورش در باشگاه به روز های افسردگی و بدبختی خسرو پایان داده است. او از تک تک کار ها و حرف های خسرو تعریف می کند و خسرو سر از پا نمی شناسد. پریا در مواجهه با رومینا هم پیروز عمل می کند. رومینا که ذره ذره محکم شدن پایگاه پریا در باشگاه و مجموعه را می بیند، سعی می کند رابطه او و دختر خاله ها را به هم بریزد؛ اما پریا به خوبی رگ خواب آن ها را هم پیدا و خودش را در دلشان جا می کند.

در سویی دیگر بردیا که با آمدن ایرینا زندگی اش متحول شده است، سعی می کند خودش را خوب جلوه بدهد و در دل او جا باز کند. به همین دلیل مجبور می شود که در مقابل درخواست های کمکی که از اطرافیانش می بیند، انعطاف به خرج بدهد و پول های نازنینش را به این و آن کمک کند.

و، اما هامون ایرانی اصل. هامون دلش را به دریا می زند و به آوا می گوید که قصد ازدواج دارد و درخواست می کند که زمانی را برای صحبت با خانواده در نظر بگیرند. زمان مورد نظر فرا می رسد و هامون در مقابل بردیا، ایرینا، باربارا و دختر خاله ها حاضر می شود و در حرکتی غافلگیر کننده ستاره را خواستگاری می کند. ستاره هم با شنیدن این پیشنهاد همه چیز را به هم می ریزد و هامون را از مجموعه بیرون می کند.

با تغییر مجدد در تاریخ پخش سریال مردم معمولی این مجموعه به قسمت شانزدهمش رسید. در قسمت شانزدهم لحظه های جالب و بامزه کم نیستند؛ اما همگی در سایه اغراق های بیش از حد و تکرار های بی فایده لوث می شوند. شوخی های خوبی در مردم معمولی مطرح می شود که در حد یک سوال و جواب کوتاه به مقدار کافی خنده می گیرند؛ اما آن قدر روی آن ها مانور داده می شود و یک سوال و جواب تبدیل به یک کل کل طولانی می شود که آن شوخی یک خطی بامزه به مشتی سر و صدا تبدیل می شود و به کل معنی اش را از دست می دهد.

اصراری که مردم معمولی در چند قسمت اخیر در طولانی تر شدن قسمت هایش دارد، به هیچ وجه قابل درک نیست و این موضوعی است که به وضوح به سریال و ساختار شوخی هایش آسیب وارد کرده است؛ اما این رویه همچنان ادامه دارد و هر قسمت از سی یا چهل دقیقه به بیش از پنجاه دقیقه رسیده است.