از موریه تا کری؛ تکرار برجام
به گزارش تیم علمی، همه مدعی اند که باید از تاریخ درس گرفت، اما باز راه خود را می فرایند، سال های اخیر برجام به حد کفایت در اذهان عام و خاص بی اعتبار شد، اما باز مانند عتیقه ای زیر خاکی در دست برخی به عنوان گنجینه ای پر ارزش که همه معیشت ملی کشور به آن وابسته است معرفی می گردد!
گروه سیاسی خبرنگاران- جواد عباسی؛ همه مدعی اند که باید از تاریخ درس گرفت، اما باز راه خود را میروند، سال های اخیر برجام به حد کفایت در اذهان عام و خاص بی اعتبار شد، اما باز مانند عتیقه ای زیر خاکی در دست برخی به عنوان گنجینه ای پر ارزش که همه معیشت ملی کشور به آن وابسته است معرفی میشود!
به راستی علت تسلیم افکار عمومی به ترفند های این گندم نمایان جوفروش چیست؟ شاید واکاوی در تاریخ دیپلماسی دو قرن اخیر کشور بتواند پاسخ این سوال را بدهد بدین منظور 20 سال اول قرن نوزدهم میلادی را مروری مینماییم و تأثیرگذاری جیمز موریه شخصیت مهمی از جبهه دیپلماتیک (بخوانید اطلاعاتی) بریتانیا را در آن دوره لابلای صفحات تاریخ به نقد و آنالیز می نشینیم:
البته سیر وقوع تحولات این 20 سال در یک نگاه کلی باید مورد توجه قرار گیرد تا تأثیراتی که جیمز موریه با توجه به توانمندی هایش بر آن تحولات تحمیل نمود، معین تر گردند.
1801 و 1800 میلادی: نماینده کمپانی هند شرقی، مهدی علی خان با زیرکی های خاص آموزش دیده در سفر به دربار فتحعلیشاه توانست با تحریک شاه، صلابت و ارتش او را علیه زمان شاه عنصر شورشی علیه بریتانیا بکار گرفته و بدون پرداخت هرگونه هزینه ای این مانع را از سر راه بریتانیا بردارد (الف:16) و همزمان با شکست و حذف تیپوسلطان، هند به لقمه چرب و بدون مزاحمتی برای بریتانیا تبدیل شد. از سویی دیگر اتحاد فرانسه و روسیه و احتمال اتفاق عمل این دو قدرت به سمت هند از راستا ایران احتیاج به دیپلماسی تحریک آمیز جدیدی داشت که از این طریق، مناقشات ایران و روس با کودتای انگلیسی در قتل امپراطور پل و جایگزین شدن الکساندرمهره متمایل به بریتانیا با تحریک ایرانیان به اقدامات روسیه در گرجستان شکل جدی تری گرفت، آزادی دریانوردان اسیر انگلیسی توسط الکساندر نیز به فرانسوی ها تفهیم کرد که یارگیری جدید سیاسی با معماری بریتانیا شکل گرفته است. (ب: 31)
در این گیرودار سفر جان مالکوم به ایران انجام شد و قرار داد نمایشی مالکوم-کلانتر منعقد شد. (همان:45)
1802: انگلیسی ها از سفر فرستاده ناپلئون به ایران آگاه شده و ایران را تحریک به ادامه درگیری ها با روسیه نمودند. (همان: 47)
1804: در شرایطی که فتحعلیشاه مشغول سرکوب خوانین خراسان و فرزندان نادر و عباس میرزا نیز در پی تعقیب و تنبیه تراکمه متجاوز بود روس ها نبرد های سنگین علیه ایران در منطقه قفقاز را شروع نمودند. (الف: 47)
1805: اعزام نماینده ناپلئون به سوی دربار ایران علنی گشته (ج: مقدمه کتاب) و سردار روس سیسانوف در نبرد با قوای ایرانی کشته شد. (الف: 68-70)
1807: قوای ایرانی دست بالا را در جنگ های قفقاز پیدا نموده و نیرو های گودوویچ روسی شکست میخورند (همان: 106) گاردان آجودان ویژه ناپلئون دستور عزیمت به ایران را دریافت می کند (ب: 70) عباس میرزا طی پیامی به عثمانی (یوسف پاشا) از او قصد دارد نیرو های دو کشور متفقاً علیه روس ها بکار گرفته شوند. (د: 271)
ناپلئون با هدف اعمال فشار بر روس ها گاردان را با هیئتی برای آموزش و تقویت بنیه و تجهیز تسلیحاتی نیرو های ایرانی گسیل داشت. (ب: 70) و (الف: 82)
پیمان فینکنشتاین بین ایران و فرانسه که بعداً معلوم شد یک ژست تحریک آمیز سیاسی علیه روس ها بوده، سرشروع ماه عسل کوتاه مدتی بین ایران و فرانسه شد که البته بیش از 5 ماه طول نکشید و گاردان نیز در ایران به وقت کشی و کوشش برای پذیرش پیشنهاد صلح توسط مقامات ایرانی مشغول شد. (همان: 92-103) و (د: 567- 569)
روس ها برای وادار کردن ایران به پذیرش آتش بس قبل از ترک مناطق تصرف شده از ابزار فرانسوی ها برای اعمال فشار دیپلماتیک کاملاً بهره مند بودند گویا اصلاً مأموریت اصلی گاردان به ایران این هدف بوده نه تجهیز قوای مسلح ایران (ب: 77-78) و (الف: 104-110)
1808: فتحعلیشاه از سر استیصال علیرغم مخالفت قبلی خود با ورود جان ملکم به ایران، این بار به سرهارفوردجونز سفیر فوق العاده لندن مجوز ورود داد تا بتواند از یاری های انگلیس در جنگ با روس ها بهره مند شود. (ب: 88)
در همین سال میرزاعسکر خان ارومی فرستاده ویژه عباس میرزا که برای دریافت یاری های تسلیحاتی به فرانسه رفته بود با عضویت در یک لژ اسکاتلندی فراماسونی در فرانسه عملاً به دولت ایران پشت نمود.
1809: قرارداد مملو از تفسیر و تأویل مجمل که ظاهراً برای حمایت انگلیس از قشون ایران نوشته شده بود بین دو کشور به امضا رسید لیکن انگلیسی ها با اجرای یک نمایش مضحک با ظاهر اختلاف نظر نمایندگان کمپانی هند شرقی و نماینده وزارت خارجه بریتانیا (جونزومینتو) اجرای این معاهده را معطل به استعلام از لندن نمودند و جیمزموریه به همراه ابولحسن خان ایلچی راهیان این سفر در اوج فشار جنگ های ایران و روس شدند تا 30 ماه به بهانه کسب نظر مستقیم از دولت بریتانیا یاریی به اجرای تعهدات این معاهده و تقویت ایران در این جنگ ننمایند و سفری سراسر توهین و نیرنگ را به دولت و مردم ایران تحمیل نمایند (الف:136-151)
علیرغم این شرایط سخت نبرد دلاورانه نیرو های ایرانی موجب شکست گودویچ و اعزام نمایندگانی از ناحیه او به تهران و تبریز شد (د:311-320)
1810: در حالیکه روس ها پیشنهاد دیدار با نماینده ایران، میرزابزرگ فراهانی را در عسکران داده بودند، ناگهان مبادرت به حمله نمودند. (الف:173-175)
1811: 30 ماه بلاتکلیفی دیپلماتیک ایران نسبت به سیاست های بریتانیا در نوامبر 1811 با بازگشت پرمکر جیمزموریه و ابوالحسن ایلچی به سرانجام رسید. (همان:136-151) و (ب:124-135)
1812: بریتانیا نه تنها به این 30 ماه بلاتکلیفی جوابگو نبود بلکه گوزلی دیپلمات ارشد خود را برای ایجاد فضای جدید عدم جوابگویی به گذشته به دولت ایران معرفی کرد و جیمزموریه به بهانه رایزنی های صلح راهی اردوگاه عباس میرزا شد در حالیکه بعداً معین شد او هدفی در این سفر جز جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از توان رزمی نیرو های عباس میرزا و انتقال آن به رقیب روسی نداشته است. (همان:163-168)
1813: عهدنامه جدیدی به نام مُفصّل توسط سرگوراوزلی با ایران منعقد شد که فایده عملیاتی و اجرایی برای ایران پیدا نکرد و این وقت کشی ها به اضافه خیانت در جبهه نیرو های خودی منجر به شکست اصلاندوز شد. (الف:206-218) توان اطلاعاتی بریتانیا مصروف به اجرا در آمدن اتش بس بین ایران و روسیه گشته تا قبل از ترک مناطق متصرفه منجر به تحمیل عهدنامه گلستان شود (همان:232-242) و (ب:174-180)
1814: معاهده خفت بار میرزاشفیع مازندرانی، صدراعظم با انگلیسی ها منعقد شد (همان:198-203) و دوران صلح مسلح بین ایران و روس شروع شد. تا 13 سال بعد مجدداً جنگ های دوره دوم شروع و در کمتر از دو سال منجر به معاهده ننگین ترکمانچای شد که داغ و ننگ آن هنوز بر دل ایرانیان باقی مانده است.
عامل اصلی آسیب پذیری دیپلماتیک و اطلاعاتی ایران طی این دوره 15 ساله در کنار خیانت عوامل داخلی، وجود دیپلمات مکاری بعنوان طلایه دار بریتانیا در ایران بود به نام جیمزجاستین موریه (1783-1849) که از پدری یهودی به نام ایزاک موریه در ازمیر متولد و تحصیلات خود را در بریتانیا تکمیل و مجدداً به ازمیر نزد پدر بازگشت و از 1800 تا 1806 ظاهرا به فعالیت تجاری با او مشغول و طی این مدت زبان های فارسی و ترکی را به خوبی فرا گرفت تا برای اعزام به محل مأموریتی که برای او مشخص نموده بودند آماده شود. در 1808 به عنوان منشی هارفور جونز (سفیر وقت بریتانیا در ایران) اعزام شد و توانست عهدنامه مجمل را با نمایندگان فتحعلیشاه امضا کند طراح و مغز متفکر این تعاملات او بود که به زبان فارسی نیز تسلط داشت.
در 1809 بعد از نمایش برنامه ریزی شده مقابل فتحعلیشاه که به ظاهر اختلاف نمایندگان کمپانی هند شرقی و لندن (جیمز-مینتو) را مانعی برای اجرایی شدن معاهده مجمل عنوان میکرد، سفر 30 ماهه مکارانه به همراه ایلچی بیک (عامل حقوق بگیر بریتانیا که از عنوان وزیر امور خارجه ایران نیز بهره مند بود) را به طرف ایرانی تحمیل کرد که مطالعه حوادث این سفر پیامی جز تحقیر و ذلت جبران ناپذیری برای دولت ایران ندارد، عامل اجرایی تحقق این پروژه شخص جیمز موریه بود.
موریه طی این سفر با مصاحبه و مکالماتی که با ایلچی بیک خائن داشت مواد اولیه نگارش کتاب حاجی بابای اصفهانی را تکمیل نمود که کتابی موهن علیه ایران و ایرانی است.
در 1810 موریه به همراه سفیر جدید سرگور اوزلی وارد دربار فتحعلیشاه گشت و تمام وقت خود را تا انعقاد قرارداد گلستان در سفر ها و سرکشی هایش به مناطق درگیری و انجام دیدار های بظاهر دیپلماتیک با مقامات ایران و روس صرف اجرای طرح به تسلیم کشاندن ایران در مقابل روس ها نمود. جیمز موریه معمار همه این خیانت ها علیه ایران و ایرانی بود و کتاب حاجی بابای اصفهانی او نیز آخرین میخ او بر تابوت تحقیر و توهین ایرانی محسوب میشود.
مروری بر تاریخ این سال ها نشان از اطلاع کامل خصم از روانشناسی ایرانیان دارد در حالیکه نه تنها در قرن نوزدهم بلکه حتی در قرن بیست و یکم میلادی نیز هنوز ما در توهم اعتماد به آن ها و اینکه قول و امضایشان معتبر است مانده ایم.
این مرور تاریخی نشان میدهد با شناختی که دشمن از ما دارد برجام هایی از قرن ها قبل تا به امروز و در آینده برای ما مهیا نموده اند و ما بی توجه به تاریخ و عبرت های آن باز هم مهیای فریب خوردن هستیم.
در برجام قرن 21 نیز معمارانی از جنس موریه به جان دیپلماسی و اقتصاد و امنیت و حیثیت ما افتاده اند و چقدر شبیه به جیمز موریه دو قرن قبل:
جان فوربس کری متولد 1943 فرزند خانواده یهودی الاصل مهاجر چکسلواکی سابق، دیپلمات آموزش دیده فعلی آمریکا و قس علیهذا ...
منابع:
الف: زرگری نژاد، غلامرضا (1397)، تاریخ قاجار، ج 2، تهران: مرکز علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد.
ب: محمود، محمود، (1361)، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس قرن 19، ج 1، تهران، اقبال و شرکاء.
ج: کشاورز، اردشیر. (1395)، زندگی نامه محمد علی میرزا دولتشاه، کرمانشاه: موسسه هورام، ناشرمولف.
د: مفتون دنیلی، عبدالرزاق (1383)، تصحیح غلامرضا زرگری نژاد، تهران، روزنامه ایران.
منبع: خبرگزاری دانشجو